الترجمه الفارسيه لقصة حفرة حفرة
درخت حقوق دارد ولي بشر..
ترجمه داستان عربي ( حفرة حفرة ) نوشته دكتر محسن صفار
سعيد با تمامي بس انداز خود وقرض وقوله از اشنايان ماشيني را خريد تا ذليل اتوبوس وميني بوس وتاكسي نباشد وبتواند سرانجام با سر بلندي با ماشين شخصي خود به سر كار برود , او ماشين را با تمامي مواظبت مي راند به دو علت يكي اينكه مثل تمامي مردها عاشق ماشيشنش هست دومي اينكه حوصله در افتادن با تعميركاهها وهزينه سر ساماورشان را نداشت , اما مثل هميشه سنك به درب تخته مي خورد ويك روزي در حال رانندكي ناكهان يك كودال وسط خيابان بدون هيج علامتي يا تابلو سبز شد , سعيد با تمام قدرت به يك طرف دور زد كه در كودال نيفتد ولي متاسفانه كنترل ماشينش را از دست داد وبا يك درخت كنار جاده تصادف كرد وماشين نازنينش عين تخم مرغ خورد شد !!! از ماشين خارج در حاليكه به هركي جنين كودالي را بدون تابلو رها كرد فحش ولعنت مي فرستاد , بس از اينكه كمي ارام شد به شركت بيمه زنك زد ونماينده بيمه امد وبس از معاينه صحنه تصادف همانند شورلوك هولمز سرانجام كفت :
- مقصر كيست ؟
- كودال !!
- بس ماشين ديكري وجود نداشت ؟
- خير , كودال كه ناكهان سر راه من سبز شد مقصر است !!
- متاسفم , ما نتمتوانيم به شما خسارت ببردازيم زيرا بيمه نامه شما فقط شما را در صورت تصادف با ماشين ديكري بوشش مي دهد نه با كودالها ودرختها !!
- اي بابا ! بس من جكار كنم ؟
- برو سازمان اب كه اين كودال را كنده وموظف بود تابلوي هشدار جلوي ان نصب كند وخسارتت را ازشان مطالبه كن !
سعيد به سازمان اب رفت وبس از شرح طولاني به يكي از كارمندان در مورد مشكل خود كارمند كفت :
- خوب حالا جه ميخواهي از ما ؟
- اينكه سازمان شما خسارت ماشينم را بدهد !!
كارمند با شنيدن اين حرف از خنده روده بر شد وكفت :
- شما حتما شوخي مي كنيد ؟ به شما ميكويند ادم دل خوش !! حالا كه اينقدر خوش بين هستيد جرا به لانه شير نمي رويد وازش جند كيلو كوشت بكيريد؟ احتمالا اين كار از كرفتن بول از سازمان ما ساده تر باشد !!
ودر حاليكه همجنان با صداي بلند مي خنديد ادامه داد :
- در هر صورت كودالها وكانالها به سازمان اب ربطي ندارد وبا يستي به شهرداري مراجعه كنيد .
سعيد عازم شهرداري شد واز يك كارمند به ديكري مراجعه ومشكل خودرا 100 بار به يكصد نفر شرح داد تا بالاخره يك نفر به او بيشنهاد داد كه به كمسيون عالي كه به رياست خود شهردار تشكيل مي شود مراجعه كند ومشكل خودرا مطرح كند , بس از مدتي كه سعيد به دنبال وقت ملاقات دويد بالاخره موفق شد براي جلسه بعدي وقت بيكيرد , در كمسيون شرح مفصلي از حادثه خود داد ودرخواست خود كه شهرداري بايستي هزينه تعمير ماشينش را ببردازد مطرح نمود .شهردار بس از شنيدن حرفهايش سؤال كرد :
- كزارش بليس را به همراه داريد ؟
- بله اينجا است
شهردار بس خواندن كزارش كفت :
- اقاي سعيد , كزارش بليس از حادثه شما با يك درخت حرف مي زند نه يك كودال !!
- بله قربان ,ولي كودال كه ناكهان جلوي من سبز شد باعث شد كه با درخت تصادف كنم
- كزارش ميكويد كه درخت در اثر ضربه ماشين شما شكسته شد
- بله وشما خودتان مجسم كنيد جه بلاي سر ماشين بدبختم امده !!
- اقاي سعيد طبق قانون هر كسي درختي را بشكند بايستي 2000 دلار غرامت ببردازد !! به علاوه مصادره ابزار درخت بري
- يعني جه ؟ مكر من درخت را براي كباب هيزم كرده ام ؟ درخت شكست در اثر حادثه كه به خاطر كودال شما بيش امد !!
- والله قانون بسيار واضح است وبايستي قبل از هر حرفي غرامت را ببردازيد
- لاحول ولاقوه الا بالله خوب از خسارت ماشينم كم كنيد وبقيه را بدهيد
- نميشه
- جرا ؟
- زيرا كه ماشين شما كه براي شكستن درخت استفاده شده اسلحه جرم به حساب مي ايد وبايستي طبق قانون مصادره شود !! حالا با زبان خوش غرامت را ميبردازيد يا بكويم باسبان شما را بفرستد دادستاني ؟
بس از اينكه اقوام ودوستان سعيد غرامت را برداختند وتعهد امضا نمود كه ماشين را با هزينه خود تحويل شهرداري بدهد از شهرداري خارج شد وبا خود مي كفت اي كاش درخت بوده ام ظاهرا در اين كشور همه موجودات حقوق دارند به غير از بشر !!!
رد مع اقتباس
المشاركة الأصلية كتبت بواسطة شيماء نبيل احمد
المفضلات